با درود بر تمام آرياييان راستين و ننگ بر تازيان بي نژاد.
بنگريد ميهنمان را كه اينگونه جولانگاه غارتگران و خوناشامان تازي گشته.... به راستي زمان قيام بر اين دشمن نژادي فرا رسيده است. زمان نبرد است.... شايد بتوانيم كثافاتي را كه كشورمان بدان آغشته است ،با خون اين فرومايگان بشوييم. چه بسيار خون هايي كه توسط همين تازيان ريخته شد و چه بسيار شهر هايي كه باز اين حرامزادگان ويران كردند. چه بسيار زن هايي بودند كه مورد تجاوز اين وحشيان قرار گرفتند و به عنوان برده به عربستان برده شدند و فروخته شده تا در خانه هاي عمومي اجاره داده شوند و چه بسيار كتاب هايي كه به دست اين نژاد وحشي از ميان رفت و چه بسيار علومي كه نابود گشت.... دشمني تازيان با نژاد ايراني تنها منحصر به صدر اسلام و ۱۴۰۰ سال پيش نيست.... هم اكنون هم شاهد هزاران جنايت از سوي تازيان هستيم. چه جنگ ۸ ساله كه جوانان بسياري از كشورمان به خاك و خون كشيده شدند و چه ادعاهاي تازيان بر خاك ميهنمان. ولي مشكل ما اين ها نيست. آنچه ننگ است اين مي باشد كه مردم روي به تازي پرستي آورده اند. عمق فاجعه اينجاست كه فرهنگ تازيان در كشورمان رخنه كرده است و مردم آن را پذيرا هستند. عمق فاجعه اينست كه تازي پرستي طوري وارد زندگي ايرانيان شده كه ذره اي از تاريخ ايران نمي دانند و بسياري گمان مي كنند ايران باستان چون امروز بوده كه كشوري باشد كه نه قدرتي جهاني داشته باشد و نه قدرتي صنعتي و اقتصادي و فرهنگي. آنها نمي دانند كه ايران مهد تمدن جهان بوده است و نميدانند كه ۱۶ قرن پيش از ورود اسلام به ايران ما همواره ابر قدرت دنيا بوده ايم. شوربختانه اكنون اطلاعات يك ايراني در مورد ايران بسيار ناقص است و بسياري از آنها هم كه تنها ادعاي ميهن پرستي دارند و مدام نام كوروش را بر زبان مي رانند، ذره اي از ناسيوناليسم ايراني بهره اي ندارند. اطلاعات آنها در مورد نژادشان هم ناقص است و كار را به جايي كشانده اند كه به برابري نژادي معتقد شده اند... آيا مي توان چنين پنداشت؟ يك تازي را كه جز وحشي گري هنري ندارد مي توان با يك ايراني آريايي برابر دانست؟ بر اساس علم ژنتيك بسياري از خصوصيات ارثي است و در آينده در اين مورد سخن بيشتري خواهم گفت. ولي گويا بسياري از ايرانيان كنوني كه ادعاي ميهن پرستي دارند، سخنان كوروش بزرگ را بهانه اي كرده اند براي جبوني و بزدلي خويش. فرضا كوروش در منشور مشهور خود حقوق بسياري از اقوام غير ايراني را به رسميت مي شناسد. اين درست، ولي آيا ايران آن عهد را مي توان با ايران امروز مقايسه نمود؟؟ آن سخنان زماني از دهان كوروش خارج شد كه امپراتوري ايران به قدرتي جهاني بدل شده بود و تمام دنياي متمدن آن دوران را زير پرچم داشت و به اوج رسيده بود، علاوه بر اين در آن زمان ايرانيان تا آن روزگار به دست هيچ قوم و نژادي تحقير نشده بودند. با اين وجود كوروش بزرگ براي خاك كشورش جنگيد و كشورهاي آن روزگار را زير پرچم امپراتوري ايران آورد. يقين دارم اگر كوروش زنده بود اين ميهن پرست نماها را به جرم خيانت به ميهنشان به درك مي فرستاد. اين ميهن پرست نماها چه مي گويند و حرف حسابشان چيست؟؟ آنها مي گويند الگوي ما بايد كوروش باشد و هيچ قومي را از قومي برتر ندانيم ! كجا كوروش چنين سخني گفته است؟ در منشور حقوق بشر كجا يك سامي با يك آريايي برابر دانسته شده است؟ مگر نه اينكه كوروش براي پدافند از نژاد ايراني و قدرتمند نمودن كشورش آن همه نبرد كرد ؟ اين "سوسول" ها و ترسوها سخنان آن بزرگ مرد را بهانه كرده اند تا به تازيان و تركان سواري بدهند. به راستي شرم آور است. اين میهن فروشان مگر نمي دانند كه جز با خشونت نمي توان دشمن را از ميهن راند و فرهنگ ايران را از فرهنگ تازي جدا ساخت؟؟ آيا ميتوان با موعظه و احترام به عقايد و نژاد آنها، فرهنگي بيگانه را از ميهن زدود؟ چنين مي ماند كه بخواهيم به دشمني كه خاكمان را تسخير كرده بگوييم ما به تو احترام مي گذاريم و خونت را نمي ريزيم خودت اگر خواستی از اينجا برو... اگر ذره اي بينديشيم خواهيم ديد كه اينها همين را مي گويند. دم از ميهن پرستي مي زنند ولي بسياري از آنها به قدري ترسو و جبون هستند كه حد ندارد و جاي شرم دارد اين ها را ميهن پرست بناميم...... در آينده بيشتر سخن خواهم گفت و اين نوشتار در واقع سرآغازي بود براي ساخت اين وبلاگ.
پاينده ايران....كوبنده كاويان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر